ماهنامه خط صلح – صبحهای زود مجبور میشدیم از خواب بیدار شویم. پروسهای بود لباس پوشیدن و آماده شدن برای رفتن به مدرسه. چه پیاده، چه با سرویس و چه با هر وسیله دیگری به مدرسه میرسیدیم. کلی اول صبح در حیاط شلوغ میکردیم تا زنگ را بزنند. از جلو نظام. به صف میشدیم و بعد سر کلاس. زنگ تفریحها حیاط مدرسه را روی سرمان میگذاشتیم. زنگ ورزش داشتیم. فوتبالهایی که گاهی آن وسط مصدوم هم میشدیم. همه اینها برای زمانی بود که حضوری به مدرسه میرفتیم. در زمانهی کرونا، صبح که بیدار میشویم، معلوم نیست دست و رو شسته یا خیر، به پشت موبایل یا تبلت یا هر وسیلهی دیگری که با آن با آموزش مجازی ارتباط برقرار میکنیم میرویم. مورد بوده که معلم تنها با والدین دانشآموز روبرو شده و وقتی از آنها پرسیده دانشآموز کجاست؟ مادر دانشآموز پاسخ داده که او خوابیده و مادر باید اول درس را یاد بگیرد تا بعد به دانشآموز یاد بدهد. معلم تنها با مشتی نام در نرم افزار و پشت موبایل، کامپیوتر یا تبلت طرف است. نه زنگ تفریحی که وسط حیاط بدو بدو کنیم، نه زنگ ورزشی که وسط فوتبال با تکل بزنیم پای دوست همکلاسیمان را زخمی کنیم و بعد از ترس به کلاس فرار کنیم تا کتک نخوریم! فعالیتی نیست. از رختخواب به کلاس مجازی و بالعکس. حبس در خانه. آموزش مجازی روزهای کرونایی، این وبای قرن بیست و یکمی و آسیبهایش برای سلامتی دانشآموزان. رویدادی که هم فرصت است و هم تهدید.